پس از ورود به پادگان تمام وسایل و لباسهایم رو گشتند، سپس آسایشگاهی رو برای استراحت برایمان در نظر گرفتند. به محض اینکه روی یکی از تختها نشستم، گفتند خوبه دیگه! وقت بیدار باشه و باید بیایید بیرون!
بعد از ساعتی انتظار صبحانه دریافت کردیم. برگشتیم و وسایل رو برداشتیم. به میدان صبحگاه رفتیم و وسایلمان رو با سگهای موادیاب گشتند. به سالن ورزشی رفتیم تا وضعیتمون مشخص بشه یا به اصطلاح پذیرش بشیم. پذیرش و دستهبندی شدن ما تا ظهر طول کشید. تنها مدرکی که از ما دریافت شد همان برگه اعزام بود.